سقوط افکار

می‌خواهم آب شوم در گستره‌ی افق، آنجا که دریا به آخر می‌رسد و آسمان آغاز می‌شود...

سقوط افکار

می‌خواهم آب شوم در گستره‌ی افق، آنجا که دریا به آخر می‌رسد و آسمان آغاز می‌شود...

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

اولین ها همیشه یه حس عجیبی برای آدم به همراه دارند. یه جور ترس همراه با خوشحالی... اضطراب مملو از هیجان... حسی که اولین ها به یادگار میذارن، شاید توضیح دادنش سخت باشه اما به ندرت فراموش میشه..

مثل اولین باری که تصمیم گرفتیم وبلاگ بسازیم و بنویسیم.

آخرین ها ولی عجیب و غریب نیستند. ناراحتی معمولا با بیشتر آخرین ها عجین میشه... حالا میخواد شکل گرفتن این آخرین از سر اجبار باشه یا اختیار. آخرین ها همیشه آدم رو غمگین میکنند.

مثل اون‌روز که تصمیم گرفتیم آخرین پست اون وبلاگ رو بنویسیم.

مثل امروز که تصمیم گرفتیم آخرین پست این وبلاگ رو بنویسیم.

وبلاگ عزیز، دفترچه خاطرات عزیز، همدم و گوش شنوای عزیز،

ببخش، اما این بار با بار پیش فرق می‌کند. این بار دیگر واقعاً می‌رویم. بدون جایگزین.

ممنون که این همه مدت با ما بودی، درد و شادی‌هایمان را همراه بودی.

خوانندگان عزیز، ممنونیم که می‌خواندیدمان، نظرمان می‌دادید، تنهایمان نگذاشتید.

خدا نگهدار.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۳۵
زهرا