سقوط افکار

می‌خواهم آب شوم در گستره‌ی افق، آنجا که دریا به آخر می‌رسد و آسمان آغاز می‌شود...

سقوط افکار

می‌خواهم آب شوم در گستره‌ی افق، آنجا که دریا به آخر می‌رسد و آسمان آغاز می‌شود...

چه زاویه‌ی دیدی :)

شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۱ ق.ظ

راوی: شب‌هایی که ماه کامل است؛ فکر می‌کنم دارم از تهِ یک چاه سیاه و تاریک، به دهانه‌ی چاه که خودِ ماه باشد نگاه می‌کنم. یعنی فکر می‌کنم شب نیست. بلکه من ته یک چاهم و آن بیرون روز است. و بعد که این‌طور فکر می‌کنم؛ دائمِ خدا از خودم می‌پرسم من این تَه چه‌کار می‌کنم و حالا چه‌طور باید خودم را برسانم آن بالا؟ این است که می‌ترسم بهش نگاه کنم و تا خوابم ببرد، دل‌شوره دارم که مبادا برای همیشه این ته بمانم و هیچ‌وقتِ خدا نتوانم خودم را برسانم آن بالا.

کافه پیانو - فرهاد جعفری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۰۴
روشنک

نظرات  (۱)

ما از نویسنده این کتاب متنفریم.به پیوست از خودش هم.
پیوست:می خونمتون نم نم :)
پاسخ:
چرا؟ البته من تا الان نصفش رو خوندم، ولی جملات و افکار زیبایی داره.

خوشحالیم که دوباره می‌بینیمت :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی